
کسی که زخمش برایش مهم نبود
عملیات نصر ۴ بود، سال ۶۶٫ سردار شهید املاکی از ناحیه آرنج مجروح شده بود. یک شکاف سی – سی و پنج سانتی در ماهیچه آرنجش ایجاد شده بود. چون تقریباً همیشه یک جای بدنش آسیب می دید، نه ما جدی گرفتیم، نه خود او. یک روزبعد از عملیات در ستاد لشکر که بودیم، دیدم که ایشان در حال وضو گرفتن است.آستینش را که بالا زد، دیدم جراحت آرنجش به اندازه ای است که گوشتش بیرون زده. گفتم: حسین آقا،این چیه؟ با حالت عادی گفت: « چیزی نیست. چند وقت پیش مجروح شدم » گفتم: خب چرا همینطوری گذاشتیش جواب دادند: «خودش خوب می شه» به زخم های اینگونه اهمیت نمی داد. آنقدر درگیر جبهه و جنگ بود که حاضر نمی شد وقتش را برای درمان جراحت های این چنینی بگذارد.آن روز هرچه به حسین اصرار کردم به بهداری لشکر برود نرفت...