
صرفهجویی از نگاه امامان
اسراف تنها مربوط به غذا نیست، بلکه شامل هرگونه اتلاف و زیادهروی خواهد شد؛ مانند زیادهروی در پوشاک، زیادهروی در تهیّهی وسایل زندگی، زیادهروی در توسعهی خانه و نیازمندیهای زندگی، زیادهروی در آرایش، زیادهروی در مصرف آب، برق، گاز، تلفن و...
معنای اسراف و تبذیر
اسراف؛ یعنی هرگونه اتلاف و زیادهروی و تجاوز از حدّ اعتدال و حدّ طبیعی.[١] هر چیزی از نظر فطری و طبیعی، دارای حدّ و مرز مخصوصی است؛ مثلاً برای یک وعده غذا، حدّ لازم آن برای سیر کردن شکم، معادل نیم کیلو است، حال اگر انسان بیش از این مقدار غذا بخورد، چنین کسی اسرافکار و به عنوان متجاوز از مرز قانون طبیعت و سنّت الهی شمرده میشود.
اسراف تنها مربوط به غذا نیست، بلکه شامل هرگونه اتلاف و زیادهروی خواهد شد؛ مانند زیادهروی در پوشاک، زیادهروی در تهیّهی وسایل زندگی، زیادهروی در توسعهی خانه و نیازمندیهای زندگی، زیادهروی در آرایش، زیادهروی در مصرف آب، برق، گاز، تلفن و... .
یکی از بدبختیهایی که آثار بسیار شومی در زندگی میگذارد و نظام جامعه و خانواده و روابط را فلج میکند، مصرفگرایی و تجمّلپرستی است. بیتردید، اگر اصل صرفهجویی و پرهیز از اسراف، که یک اصل محکم اسلامی است رعایت گردد، بدبختی ناشی از مصرفگرایی و تجمّلگرایی برچیده خواهد شد. مصرفگرایی بیرویّه، موجب سقوط اقتصاد و وابستگی به بیگانگان میشود و استقلال کشور را به مخاطره میاندازد.
در زبان قرآن و روایات، گاهی از اسراف تعبیر به تبذیر (بریز و بپاش) شده است.[٢]
فرق بین اسراف و تبذیر این است که اسراف به معنای زیادهروی در مخارچ و هزینههای زندگی است ولی تبذیر به معنای اتلاف و مصرف اموال در راههای غیر شایسته است.
اسراف از دیدگاه اسلام، معنای وسیعی دارد. به طور کلّی، زیادهروی در هر امری، یک نوع اسراف است؛ چنان که رسول خدا(ص) فرمود:
فی الوُضُوءِ إِسرافٌ، و فِی کُلِّ شَیْءٍ إِسْرافٌ؛[٣]
در وضو و هرچیزی اسراف هست.
همچنین هرگونه اتلاف و چیزی که برای بدن ضرر داشته باشد، یک نوع اسراف است؛ چنان که امام صادق(ع) فرمود:
إِنَّما الْإِسْرافُ فِیمَا أَتْلَفَ الْمالَ و أَضَرَّ بِالْبَدَنِ؛[٤]
همانا اسراف در چیزی است که موجب نابودی ثروت و زیانرسانی به بدن گردد.
بنابراین، استفاده از سیگار، تریاک و هرگونه موادّ مخدّر و اموری که موجب نابودی مال و زیانرسانی شود، اسراف است.
در بررسی آیات قرآنی، در رابطه با اسراف به چند نوع اسراف، اشاره شده است، مانند:
١. اسراف در خوردن و نوشیدن.[٥]
٢. اسراف در انفاق و بخشش.[٦]
٣. اسراف در قصاص.[٧]
٤. اسراف در اموال یتیمان[٨]
٥. اسراف در امور جنسی.[٩]
٦. اسراف در قدرتطلبی.[١٠]
٧. اسراف در فرمانبری.[١١]
٨ . اسراف در تکذیب پیامبران.[١٢]
مطابق روایات و گفتار امامان(ع)، هر چیزی که قابل استفاده است، گرچه بسیار ناچیز باشد، دور انداختن و دور ریختن آن، یک نوع اسراف و گناه میباشد؛ چنان که امام صادق(ع) در پاسخ کسی که از پایینترین درجهی اسراف پرسیده بود، فرمود:
أِبْذلکَ ثَوْبَ صَوْنِکَ؛ و إِهْراقُکَ فَضْلَ اِنائِکَ؛ وَأَکْلُکَ التَّمْرَ، و رَمْیُکَ بِالنَّوی هاهُنا و هاهُنا؛[١٣]
بخشش لباسی که مورد نیاز برای حفظ تو است؛ و به دور ریختن ته ماندهی آب طرف؛ و خوردن خرما و انداختن هستهی آن به اینجا و آنجا؛ همهی این امور، اسراف است.
نکوهش اسراف از دیدگاه قرآن
در قرآن، آیات متعدّدی در نکوهش اسراف ذکر شده است، که با بررسی و تقسیمبندی آن آیهها، میتوان آنها را در امور ذیل خلاصه کرد:
١. اسرافکاران برادران شیطانند؛ چنان که در آیهی سورهی اسراء میخوانیم:
إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا أِخْوانَ الشَّیاطِینِ
همانا تبذیرکنندگان (آنان که بریز و بپاش میکنند) برادران شیاطین هستند.
٢. اسرافکاران جزء هلاکتیافتگان هستند؛ چنان که در آیهی ٩ سورهی انبیا میخوانیم:
وَأَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ ؛
و ما مسرفان را هلاک نمودیم.
٣. خداوند اسرافکاران را دوست ندارد؛ چنان که در آیهی ١٤١ سورهی انعام و آیهی ٣١ سورهی اعراف میخوانیم:
إِنَّهُ لا یُحِبَّ الْمُسْرِفِینَ
همانا خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.
٤. اسرافکاران اهل دوزخند؛ چنان که در آیهی ٤٣ مؤمن میخوانیم:
وَ اِنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ
و همانا اسرافکاران اهل دوزخند.
٥. اسرافکاران هدف سنگهای عذاب آسمانی هستند؛ چنان که در آیهی ٣٤ سورهی ذاریات، در مورد عذاب قوم لوط به وسیلهی سنگهای آسمانی میخوانیم:
مَسَوَّمَۀً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ
سنگهایی که از ناحیهی پروردگارت برای اسرافکاران نشان گذاشته شده است.
٦ . خداوند اسرافکاران را هدایت نکند و در گمراهی اندازد؛ (یعنی طبیعت اسرافکاری موجب گمراهی و دوری از راه هدایت است.) چنان که در آیهی ٢٨ سورهی مؤمن میخوانیم:
کَذلِکَ یُضِلُّ اللهُ مَنْ هُوَ مَسْرِفٌ کَذّابٌ؛
و در آیهی ٣٤ همان سوره میخوانیم:
کَذلِکَ یُضِلُّ لببعُ مَنْ هُوَ مُسْرفٌ مُرْتابٌ؛
این گونه، خداوند هر اسرافکار تردیدکنندهی را گمراه میسازد.
٧. در آیههای ١٢٤ـ١٢٦ سورهی طه، پس از ذکر این مطلب که مجازات فراموشکنندگان یاد خدا، زندگی ننگ و پررنج و کوری در قیامت است، میفرماید:
وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَف ؛
و گونه اسرافکاران را کیفر میدهیم.
٨. خداوند در آیهی ٨١ سورهی اعراف، قوم ناپاک و همجنسباز حضرت لوط(ع) را به عوان اسرافکار، نکوهش نموده است:
بَلْ اَنْـتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛
بلکه شما گروه اسرافکار هستید.
با دقّت در این آیات، به روشنی به درجهی بزرگی گناه اساف پی میبریم و میفهمیم که اسراف در فرهنگ قرآن، به عنوان یک گناه بزرگی که موجب آتش دوزخ و هلاکت سخت و مجازات شدید است، میباشد. در فرهنگ قرآن، اسرافکاری کار طاغوتیانی همانند فرعون است؛ چنان که در آیهی ٨٣ سورهی یونس میخوانیم:
وَ اِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْاَرْضِ وَ اِنَّـهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ؛
همانا فرعون برتریجویی در زمین داشته و از اسرافکاران بود.
مشخصات اسراف
روایتهای فراوان از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) وجود دارد که نشانههای اسراف را بیان کردهاند. آنان با تعبیرات گوناگون، مؤمنان را از اسراف برحذر میدارند. در اینجا به ذکر چند نمونه از آن روایات میپردازیم:
١. رسول خدا(ص) فرمود:
مَنْ اَعْطی فِی غَیْرِ حَقٍّ فَقَدْ أَسْرَفَ؛[١٤]
کسی که اموالش را در موارد غیرشایسته مصرف کند، اسراف نموده است.
٢ـ امیر مؤمنان علی(ع) نیز همین مطلب را با این بیان میفرماید:
أَلا و اِنَّ اِعْطاء الْمالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیزٌ و أِشزافٌ،[١٥]
٣. امام صادق(ع) فرمود:
لِلْمُسْرفِ ثَلاثُ عَلَامَاتٍ: یَشْتَرِیِ ما لَیْسَ لَهُ؛ و یَلْبَسُ ما لَیْسَ لَهُ؛ و یَأْکُلَ ما لَیْسَ لَهُ[١٦]
برای اسرافکننده سه نشانه است: آنچه را که دور از شأن او است برای خود میخرد؛ و آنچه را که مناسب او نیست میپوشد؛ و آنچه را که نباید بخورد میخورد.
٤. امام حسن عسگری(ع) فرمود:
أِنَّ لِلسَّخاءِ مِقْداراً فَإِنْ زادَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَرْفٌ؛[١٧]
همانا برای سخاوت، مرز و اندازهای هست که اگر از آن اندازه زیادتر شود، یک نوع اسراف است.
نکوهش اسراف
امام سجّاد(ع) در فرازی از دعایش به خدا عرض میکند:
وَ نَعُوذٌ بِک مِنْ تَناوُلِ الْإِسْرافِ[١٨]
نیز عرض میکند:
وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرْفِ؛[١٩]
خدایا! مرا از اسراف باز دار.
امام حسن عسکری(ع) فرمود:
وَ عَلَیْکَ بِالاِْقْتِصادِ، و إِیَّاکَ و الإِْسْرافَ؛ فَإِنَّهُ مِنْ فِعْلِ الشَّیْطانِ؛[٢٠]
و بر تو باد به اعتدال و میانه روی و پرهیز از اسراف چرا که اسرافکاری از عمل شیطان است.
نمونهها
برای تکمیل این بحث، به چند نمونه از زندگی امامان(ع)در پرهیز از اسراف اشاره میکنیم:
نمونهی اول
در قرآن خداوند در وصف عبادالرّحمان(بندگان خدای مهربان) میفرمایند:
َالَّذینَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوامًاً؛[٢١]
آنان کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف میکنند و نه سختگیری؛ بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی دارند.
روزی امام صادق(ع) این آیه را نزد گروهی، تلاوت فرمود. سپس مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: «این، همان بخل و سختگیری است». سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همهی آن بر روی زمین ریخت و فرمود: «این، اسراف است». بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونهای که مقدار فرو ریخت و مقداری در دستش باقی ماند و فرمود: «این، همان اعتدال بین سختگیری و اسراف است.
نمونهی دوم
عثمان بن حُنَیف از طرف امیر مؤمنان علی(ع) فرماندار بصره بود. روزی ثروتمند اسرافکاری او را به نهار دعوت کرد، او این دعوت را پذیرفت و به خانهی او رفت و در کنار سفرهی بسیار رنگین او (که نشانههای اسراف از آن دیده میشد) نشست.
علی(ع) از این ماجرا آگاه شد، نامهی مشروح و تندی برای عثمان بن حُنَیف نوشت و او را به شدّت سرزنش کرد؛ در قسمتی از این نامه آمده:
من گمان نمیکردم تو دعوت جمعیّتی را قبول کنی که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه میخوری بنگر (آیا حلال است یا حرام؟) آنگاه حلال بودنش برای تو مشتبه بود، از دهان بینداز و آنچه را که به حلال بودنش یقین داری، بخور.
و در بخش دیگری از این نامه آمده:
... هیهات! که هوا و هوس بر من غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم، در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجر باشد! آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزانی باشند؟[٢٢]
نمونهی سوم
بشر بن مروان میگوید: به محضر امام صادق(ص) رفتم، خرمای رطب طلبید و با هم به خوردن آن مشغول شدیم. در این میان، یکی از ما هستهی خرما را به دور افکند. امام صادق(ع) دست از خوردن خرما کشید و به او فرمود:
لاتَفْعَلْ إِنَّ هذا مِنَ التَّبْذِیرِ، وَاللهُ لا یُحِبُّ الْفُسادَ؛[٢٣]
چنین نکن! همانا این کار از تبذیر و اسراف به شمار میرود و خداوند تباهی را دوست ندارد.
و نیز فرمود:
اِنَّ الْقَصْدَ أَمْرٌ یُحِبُّهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ و إِنَّ السَّرْفَ یُبْغِضُهُ حَتّی طَرْحِکَ النَّواۀَ؛ فَإِنَّها تُصْحلُحُ لِشَیْءٍ، و حَتی صَبِّکَ فَضْل شَرابِک؛[٢٤]
همانا اعتدال، کاری است که خداوند آن را دوست میدارد، و اسراف چیزی است که خداوند آن را دشمن دارد؛ حتّی به این اندازه که هستهای را به دور افکنی، زیرا آن هسته برای کاری، مفید است؛ حتّی ته ماندهی آب ظرف را به دور بریزی.
نمونهی چهارم
یاسر خادم میگوید: روزی غلامان امام رضا(ع) میوه میخوردند، ولی هنوز آن را به طور کامل نخورده، به گوشهای میانداختند. اما رضا(ع) این کار آنان را دید و خشمگینانه به آنان فرمود:
سُبْحانالله! اگر شما به این میوهها نیاز ندارید، انسانهایی هستند که نیاز دارند. چرا دور میریزید، آنها را نگه دارید و به نیازمندان بدهید.[٢٥]
نمونهی پنجم
شخصی به نام عبّاس میگوید: به محضر امام رضا(ع) رفتم و دربارهی شیوهی خرج کردن در خانه نسبت به همسر و فرزندان پرسیدم، فرمود: «به گونهای باشد که بین دو مکروه (سختگیری و اسراف) قرار گیرد».
عرض کردم: منظورتان از این سخن چیست؟ فرمود: «آیا سخن خدا در قرآن را نشنیدهای که اسراف و سختگیری را ناپسند میشمرد و میفرمایند:
َالَّذینَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوامًاً؛[٢٦]
بندگان خدا کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند: نه اسراف کنند و نه سختگیری؛ بلکه در میان این دو، حدّ اعتدال را میگیرند.
بنابراین در مورد معاش و هزینه زندگی خانواده در خرید و مصرف میانهرو باش.[٢٧]
نمونهی ششم
علمای ربّانی اسلام و انسانهای وارسته، نه تنها در نماز و عبادات بلکه در همه امور از امامان(ع)پیروی میکردند و آنان را اسوهی خود قرار میدادند. یکی از آن برجستهگان حضرت امام خمینی(ره) بود که در مورد صرفه جویی و ترک اسراف به قدری دقّت و احتیاط میکرد که وقتی وضو میگرفت، در بین وضو چندین بار شیر آب را میبست تا مبادا آب اضافی ریخته شود و هنگامی که میخواست از دستمال کاغذی استفاده کند یک لای آن را جدا میکرد و به همان اکتفا مینمود و لای دیگرش را برای دفعه بعد نگه میداشت.
امام خمینی در مصرف برق همیشه مراقب بود که لامپ اضافی روشن نباشد، و میفرمود: این که میگویند در روشنایی اسراف نیست، سخن بی پایه و بیهودهای میباشد. یکی از یارانش میگفت: در نجف اشرف ما در اتاقی خوابیده بودیم و چراغ (لامپ) روشن بود ایشان یک طبقه بالا آمد و به آرامی چراغ را خاموش کرد و سپس رفت.
آری مردان وارستهی خدا این گونه مراقب بودند که نعمتهای الهی ضایع نشود و مبادا بر اثر اسراف، عدّهای از بینوایان، محروم گردند.
پینوشتها
[١]- السّرف: تجاوز الحدّ فی کلّ فعل یفعله الانسان؛ اسراف: تجاوز از حدّ در هر کاری است که انسان انجام میدهد. (مفردات راغب، واژهی سرف).
[٢]- اسراء (١٧) آیهی ٢٧.
[٣]- کنزالعمّال، حدیث ٢٦٢٤٨.
[٤]- بحارالأنوار، ج ٧٥، ص ٣٠٣.
[٥]- اعراف (٧) آیهی ٣١.
[٦]- انعام (٦) آیهی ١٤١ و فرقان (٢٥) آیهی ٦٧.
[٧]- اسراء (١٧) آیهی ٣٣.
[٨]- نساء (٤) آیهی ٦ .
[٩]- اعراف (٧) آیهی ٨١ و ذاریات (٥١) آیهی ٣٤.
[١٠]- مؤمن(٤٠) آیهی ٢٧، دخان(٤٤) آیهی ٣١ و یونس(١٠) آیهی ٨٣
[١١]- یس (٣٦) آیهی ١٩.
[١٢]- مؤمن (٤٠) آیهی٣٤.
[١٣]- فروع کافی، ج ٤، ص ٥٦.
[١٤]- نورالثقلین، ج ٤، ص ٣١.
[١٥]- نهجالبلاغه، خطبهی ١٢٦.
[١٦]- بحارالأنوار، ج ٧٢، ص ٢٠٦.
[١٧]- همان، ج ٧٨، ص ٣٧٧.
[١٨]- صحیفهی سجّادیه، دعای ٨ .
[١٩]- همان، دعای ٢٠.
[٢٠]- سفینۀالبحار؛ ج ١، ص ٦١٦.
[٢١]- تفسیر نورالثقلین، ج ٤، ص ٢٩.
[٢٢]- نهجالبلاغه، نامهی ٤٥.
[٢٣]- بحارالأنوار، ج ٧٥، ص ٣٠٣.
[٢٤]- همان، ج ٧١، ص ٣٤٦.
[٢٥]- انوارالبهیّه، ص ٣٣٩.
[٢٦]- فرقان (٢٥) آیهی ٦٧ .
[٢٧] بحارالانوار، ج ٧١، ص ٣٤٧